تریبون آزاد بچه های کامپیوتر علم و فرهنگ

دانشجویان کارشناسی ناپیوسته کامپیوتر دانشگاه علم و فرهنگ ورودی 1389

تریبون آزاد بچه های کامپیوتر علم و فرهنگ

دانشجویان کارشناسی ناپیوسته کامپیوتر دانشگاه علم و فرهنگ ورودی 1389

خداوندلامکان و لازمان

خداوند بی نهایت است  
و لامکان و لازمان 
 ،
اما به قدر فهم تو کوچک می‌ شود 
و به قدر نیاز تو فرود می‌آید 
 ،
به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود 
و به قدر ایمان تو کار گشا  
 (فلسفه ملاصدرا)

عید فطر مبارک

                                                      

ادامه مطلب ...

من کم کم داره یادم میره

یکی بود یکی نبود. یه روزی روزگاری یه خانواده ی سه نفری بودن. یه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش، بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل به پسرکوچولوی قصه ی ما داد، بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت .

ادامه مطلب ...

یک سخنرانی متفاوت

سخنرانی "ونه گات" مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه MIT 

خانمها، آقایان فارغ التحصیل ،لطفا کرم ضد آفتاب بمالید!

ادامه مطلب ...

سوره‌ی تماشا


به تماشا سوگند

و به آغاز کلام

و به پرواز کبوتر از ذهن

واژه‌ای در قفس است

حرف‌هایم مثل یک‌تکه چمن، روشن بود

من به آنان گفتم:

آفتابی لب درگاه شماست

که اگر در بگشایید به رفتار شما می‌تابد

و به آنان گفتم:

سنگ، آرایش کوهستان نیست

همچنانی که فلز، زیوری نیست به اندام کلنگ

در کف دست زمین، گوهر ناپیدایی‌ست

که رسولان، همه از تابش آن خیره شدند

پی گوهر باشید

لحظه‌ها را به چراگاه رسالت ببرید

و من آنان را

به صدای قدم پیک، بشارت دادم

و به نزدیکی روز، و به افزایش رنگ

به طنین گل سرخ، پشت پرچین سخن‌های درشت

و به آنان گفتم:

هر که در حافظة چوب، ببیند باغی

صورتش در وزش بیشة شور ابدی خواهد ماند

هر که با مرغ هوا دوست شود

خوابش آرام‌ترین خواب جهان خواهد بود

آنکه نور از سرِ انگشت زمان برچیند

می‌گشاید گره پنجر‌ه‌ها را با‌ آه

زیر بیدی بودیم

برگی از شاخة بالای سرم چیدم، گفتم‌:

چشم را باز کنید

آیتی بهتر از این می‌خواهید؟

می‌شنیدم که به هم می‌گفتند:

سِحْر می‌داند، سِحْر!

سر هر کوه، رسولی دیدند

ابر انکار به دوش آوردند

باد را نازل کردیم تا کلاه از سرشان بردارد

خانه‌هاشان، پُر داوودی بود

چشمشان را بستیم

دستشان را نرساندیم به سر‌شاخة هوش

جیبشان را پُر عادت کردیم

خوابشان را به صدای سفر آینه‌ها آشفتیم .
                                                                                  سهراب سپهری