-
بازم تولدت مبارک :)
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 20:16
امروز وبلاگمون دو ساله شد. هوررررررررراااا.
-
اصول بیل گیتس
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 13:40
اصول بیل گیتس به این شرح است: اصل اول :درزندگی، همه چیز عادلانه نیست، بهتر است با این حقیقت کنار بیایید. اصل دوم : دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار می رود که قبل ازآن که نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، کار مثبتی انجام دهید. اصل سوم : پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام،...
-
بنال بلبل بی دل که جای فریادست . . .
سهشنبه 21 شهریورماه سال 1391 18:13
بیا که قصر امل سخت سست بنیادست / بیار باده که بنیاد عمر بر بادست غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب / سروش عالم غیبم چه مژدهها دادست که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین / نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر / ندانمت که در این دامگه...
-
موضوع انشاء : فایده گاو بودن
دوشنبه 9 مردادماه سال 1391 12:45
با سلام خدمت معلم عزیزم و عرض تشکر از زحمات بی دریغ اولیاء و مربیان مدرسه که در تربیت ما بسیار زحمت می کشند و اگر آنها نبودند معلوم نبود ما الان کجا بودیم. اکنون قلم به دست میگیرم و انشای خود را آغاز می کنم. البته واضح و مبرهن است که اگر به اطراف خود بنگریم در می یابیم که گاو بودن فواید زیادی دارد. من مقداری در این...
-
سوالی از مترسک - جبران خلیل جبران
دوشنبه 19 تیرماه سال 1391 11:53
از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدهای ؟ پاسخم داد : در ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمیشوم! اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم! گفت : تو اشتباه می کنی! زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را...
-
سلامتی همه پدرا . . .
دوشنبه 15 خردادماه سال 1391 13:13
به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانیش گریه ی فرزندش رو دید ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش ! به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!! به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری...
-
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم !
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1391 17:38
دوستان عزیزم؛ سلام. من برای انجام پایان نامه دانشگاه نیاز به پایگاه داده دارم. ساختار این پایگاه داده به صورتی هستش که می تونه کلمات مرتبط با هم رو نگه داره. هر چی تعداد رکورد ها بیشتر و البته صحیح باشه، کار مورد نظر بهتر انجام میشه. برای پرکردن این جدول من یه برنامه کوچیک نوشتم. درخواستم از شما این هستش که با رفتن به...
-
چند سال پیش یک روز . . .
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1391 10:32
چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که: ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ». رفتم خواستگاری؛ دختر پرسید:...
-
شوق بهار
جمعه 26 اسفندماه سال 1390 18:24
اسفند است اما نوروز درخانه ی ما پرسه می زند با نقل و نبات با شوق دست خود را به شیشه می زند مادر می تکاند گل های سرخ قالی را دختران می شکنند در بام کوزه های سفالی را چاق می کند مادربزرگ سماور زغالی را کودکان با شوق دست در دست کوچه ها می دوند شکوفه پلک هایش را می مالد ذره های برف ذره ذره می روند خسته است اسفند، هنوز...
-
حکایت حسن آقا . . .
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 11:32
حسن نامی وارد دهی شد و در مکانی که اهالی ده جمع شده بودند نشست و بنای گریه گذاشت. سبب گریهاش را پرسیدند، گفت: من مرد غریبی هستم و . . . سبب گریهاش را پرسیدند، گفت: من مردغریبی هستم و شغلی ندارم برای بدبختی خودم گریه میکنم، مردم ده او را به شغل کشاورزی گرفتند. شب دیگر دیدند همان مرد باز گریه میکند، گفتند حسن آقا...
-
نامه بروسلی به همسرش
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 17:38
توصیه می کنم حتما بخونید. و ازش لذت ببرید و بدونید مردان بزرگ کی بودند. نامه و وصیت نامه بروسلی برای همسرش، وقتی خوندم بی اختیار گریه ام گرفت . وای بر ما که ظواهر دنیا چقدر چشم و دلمون رو گرفته. حتما بخونید . 李小龍 遗嘱 曾 头市晁盖中了毒箭,神医安道全也回天无力,终于命丧黄泉。弥留之际,原本 “ 已自言 语不得 ” 的晁盖忽然醒了 过来, “ 转头看着宋江 ” , 谆谆嘱咐道: “...
-
علم بهتر است یا ثروت؟
چهارشنبه 14 دیماه سال 1390 22:47
جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید: -یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟ -علی در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد. مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان...
-
Happy new year 2012
شنبه 10 دیماه سال 1390 22:23
جشن کریسمس چیست و از کجا آمده است؟ سرچشمه جشن کریسمس را در مهرپرستی -که دین رومیان پیش از گرویدن به مسیحیت بود- میدانند. "کریسمس"، جشنی است که هر سال به مناسبت آغاز سال نو میلادی برگزار می شود ، در واقع می توان گفت که یک جشن مذهبی برای مسیحیان است که در طول تاریخ خود، دگرگونیهای بسیاری را تجربه کرده است....
-
وارونگی باور
پنجشنبه 1 دیماه سال 1390 20:52
پیرترین جد مشترک روح زمینی و آسمانی من است او که جمعه ها دلش برای من تنگ می شود شنبه ها به من امید می بندد یکشنبه ها با نگاه مهر غسل تعمیدم می دهد دوشنبه ها قلبش را به درد می آورم سه شنبه ها برای روشنایی قلبم ریسه ایاک نعبد و ایاک نستعین می بندد چهارشنبه برای فرج من دعا می کتد و پنج شنبه ها دام های پاره کرده ام را...
-
لازم است گاهی . . .
چهارشنبه 9 آذرماه سال 1390 14:07
لازم است گاهی از مسجد ، کلیسا و ... بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه میبینی ترس یا حقیقت ؟! لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی ، فکر کنی که چهقدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است ؟! لازم است گاهی درختی ، گلی را آب بدهی ، حیوانی را نوازش کنی ، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه ؟! لازم است گاهی...
-
تولدت مبارک :)
چهارشنبه 18 آبانماه سال 1390 15:09
امروز وبلاگمون یک ساله شد. تولدش مبارک. منم به سهم خودم این روز رو به تمام دوستانی که به هر صورت به این وبلاگ کمک کردن تبریک میگم. جا داره تا از تمامی نویسندگان وبلاگ (هادی و hi-tech عزیز و خانمها محمد پور، اعظم، مهدیه و Zohre Moharammi) تشکر کنم که ما رو با مطالب زیباشون تنها نذاشتن. با امید موفقیت روز افزون دوستان
-
شازده کوچولو و میخواره
چهارشنبه 18 آبانماه سال 1390 15:08
شازده کوچولو و میخواره در سیاره بعدی میخوارهای مسکن داشت. این دیدار بسیار کوتاه بود، ولی شازده کوچولو را در اندوهی بزرگ فرو برد. او که میخواره را ساکت و خاموش در پشت تعداد زیادی بطری خالی و تعداد زیادی بطری پر دید، پرسید: - تو اینجا چه میکنی؟ میخواره گرفته و غمگین جواب داد: - مینوشم. شازده کوچولو از او پرسید: - چرا...
-
چه قدر خوش شانسی
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 15:40
پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد! روستا زاده پیر جواب داد: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه!...
-
شمشیربازی با خدا
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 21:13
عاشق شد و خدا شمشیری به او داد، که عشق شمشیربازی است. شمشیری نه برای آن که بزند و نه برای آن که بکشد و نه برای آن که زخم بگذارد و خون بریزد. شمشیری تنها برای آن که بداند عشق، بازی است. بازی ای بسیار سخت و بسیار ظریف و بسیار خطیر . خدا شمشیری به او داد تا بداند دیگر نه نشستن جایز است و نه خوابیدن و نه آسودن. زیرا آن که...
-
نقطه آبی کمرنگ
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1390 23:15
این تصویری که می بینید توسط فضاپیمای Voyager در 6 ژوئن سال 1990 گرفته شده و سیاره زمین در پس زمینهای از بینهایت به شکل نقطهای آبی و کمرنگ دیده میشود. کارل ساگان آمریکایی(دانشمند علوم فضایی) کتابی با همین عنوان نوشته است. در قسمتی از این کتاب می خوانیم: دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین جاست. خانه اینجاست. ما...
-
خداوندلامکان و لازمان
یکشنبه 13 شهریورماه سال 1390 01:29
خداوند بی نهایت است و لامکان و لازمان ، اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود میآید ، به قدر آرزوی تو گسترده میشود و به قدر ایمان تو کار گشا (فلسفه ملاصدرا)
-
عید فطر مبارک
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1390 03:43
خدایا 1ماه حلالها به خود حرام کردم ترسم 11 ماه ،حلال و حرام از یاد ببرم خدایا 1 ماه الغوث گفتم و خود از آتش راندم ترسم 11 ماه ، آتش به جان بخرم خدایا 1 ماه هر سحر عهد میکردم که خطا نروم ترسم 11 ماه ، وقت سحر را از یاد ببرم خدایا 1 ماه تو را نزدیکتر از رگ گردن به خود میدیدم ترسم 11 ماه ، رگ و گردن را از یاد ببرم خدایا...
-
من کم کم داره یادم میره
دوشنبه 7 شهریورماه سال 1390 10:11
یکی بود یکی نبود. یه روزی روزگاری یه خانواده ی سه نفری بودن. یه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش، بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل به پسرکوچولوی قصه ی ما داد، بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت . پسر کوچولو همش به مامان و باباش اصرار می کنه که اونو با نوزاد تنها بذارن. اما مامان و باباش میترسیدن که پسرشون...
-
یک سخنرانی متفاوت
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 17:45
سخنرانی "ونه گات" مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه MIT خانمها، آقایان فارغ التحصیل ،لطفا کرم ضد آفتاب بمالید! اگر میخواستم برای آینده ی شما فقط یک نصیحت بکنم، راه مالیدن کرم ضد آفتاب را توصیه میکردم. خواص مفید آثار مفید و دراز مدت کرم ضد آفتاب توسط دانشمندان ثابت شده است، در حالی که سایر نصایح من هیچ پایه و اساس...
-
سورهی تماشا
چهارشنبه 15 تیرماه سال 1390 20:03
به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پرواز کبوتر از ذهن واژهای در قفس است حرفهایم مثل یکتکه چمن، روشن بود من به آنان گفتم: آفتابی لب درگاه شماست که اگر در بگشایید به رفتار شما میتابد و به آنان گفتم: سنگ، آرایش کوهستان نیست همچنانی که فلز، زیوری نیست به اندام کلنگ در کف دست زمین، گوهر ناپیداییست که رسولان، همه از...
-
انشا یک بچه دبستانی در مورد ازدواج
شنبه 4 تیرماه سال 1390 00:23
نام : کمال کلاس : دوم دبستان موزو انشا : عزدواج! هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من...
-
مرثیه دکتر شریعتی به قلم شهید چمران
جمعه 27 خردادماه سال 1390 19:45
مرثیه دکتر علی شریعتی به قلم شهید چمران «… ای علی! همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم!.... ای علی! من آمدهام که بر حال زار خود گریه کنم، زیرا تو بزرگتر از آنی که به گریه و لابه ما احتیاج داشته باشی. ...خوش داشتم که وجود غمآلود خود را به سرپنجه هنرمند تو...
-
منم زیبا ...
جمعه 20 خردادماه سال 1390 19:29
منم زیبا ... که زیبا بنده ام را دوست میدارم تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را ... آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی ؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی ؟ تو راه بندگی طی کن عزیزا من خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی ... «یا...
-
کوک کن ساعتِ خویش !
جمعه 20 خردادماه سال 1390 19:14
کوک کن ساعتِ خویش ! اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است کوک کن ساعتِ خویش ! که مـؤذّن، شبِ پیـش دسته گل داده به آب و در آغوش سحر رفته به خواب کوک کن ساعتِ خویش ! شاطری نیست در این شهرِ بزرگ که سحر برخیزد شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین دیر برمی خیزند کوک کن ساعتِ خویش ! که سحرگاه کسی...
-
احادیثی از امام باقر(ع)
جمعه 13 خردادماه سال 1390 18:40
* تو را به پنج چیز سفارش می کنم : اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن ، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو ، اگر مدحت کنند شاد مشو ، و اگر نکوهشت کنند ، بیتابی مکن . بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۶۷) * سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید . بحارالانوار ، دار...