تریبون آزاد بچه های کامپیوتر علم و فرهنگ

دانشجویان کارشناسی ناپیوسته کامپیوتر دانشگاه علم و فرهنگ ورودی 1389

تریبون آزاد بچه های کامپیوتر علم و فرهنگ

دانشجویان کارشناسی ناپیوسته کامپیوتر دانشگاه علم و فرهنگ ورودی 1389

آواز جغد...

جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. 


زندگی را تماشا میکرد.  رفتن و ردپای آن را. 

و آدمهایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. 


جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند  

و دیوارها خراب می شوند. 


او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده  را  

لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. 


او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند  

و فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدمها، با این آواز کمی بلرزد.

روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، 

 گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. 


آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می کنی. دوستت ندارند.
می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.

قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند. 

سکوت او آسمان را افسرده کرد. 


آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان کنگره های خاکی من! 

 پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.

جغد گفت: خدایا! آدمهایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدمها عاشق دل بستن اند. 


دل بستن به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ.
تو مرغ تماشا و اندیشه ای! و آن که می بیند و می اندیشد، به هیچ چیز دل نمی بندد. 


دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست. 

اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.

جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره های دنیا می خواند  

و آنکس که می فهمد، می داند آواز او پیغام خداست.


نظرات 3 + ارسال نظر
اعظم یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:01

دل بستن مثل پرت کردن یه سنگ تو دریاست ،
اما دل کندن مثل پیدا کردن همون سنگه !
---------------------------------------------------------------
واقعا دل کندن خیلی سخته ...
بهتره از همون اول دل نبندیم... ولی آخه اینم خیلی سخته!!!!!!!!
---------------------------------------------------------------
خدایا! مرا یاری فرما تا تنها به چیزی دل ببندم که هیچگاه مجبور به
دل کندن از آن نمی شوم.

..............................................................................
به اینکه خودم واسه خودم نظر گذاشتم نخندین
آخه نمی شد اینو توی متن نوشت

فقط یه نظر دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:55

هر روز که به چیز جدید تو دنیا دل می بندیم یه سنگ تو دریای دلمون می افته چند وقت بعد میبینیم که دریای دلمون پر از سنگ شده شاید هم نبینیم چون عشق وعلاقه زیاد به چیزی آدم رو کور و کر میکنه اما اگه به
زیبایی مطلق دل ببندیم و فقط عاشق اون باشیم . دریای دلمون اونقدر زلال می شه که عکس خود عشق توش می افته ... و خودش یه بال پرواز میده تا ...

زهره دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:19

سلام عزیزم

دل نبستن سخترین و دلبستن به خدا قشنگترین کار دنیاست
دل کندن قدم بر دل گذاشتن و از خود گذشتن و به او نزدیک شدنه نترس اگه گاهی مجبوری از غیر او و غیر دوستان او دل رو پاک کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد