تریبون آزاد بچه های کامپیوتر علم و فرهنگ

دانشجویان کارشناسی ناپیوسته کامپیوتر دانشگاه علم و فرهنگ ورودی 1389

تریبون آزاد بچه های کامپیوتر علم و فرهنگ

دانشجویان کارشناسی ناپیوسته کامپیوتر دانشگاه علم و فرهنگ ورودی 1389

هوا بس ناجوانمردانه سرد است !

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت   


سرها در گریبان است  


کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را  


نگه جز پیش پا را دید ، نتواند  


که ره تاریک و لغزان است  


وگر دست محبت سوی کسی یازی  


به اکراه آورد دست از بغل بیرون  


که سرما سخت سوزان است  


نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک  


چو دیدار ایستد در پیش چشمانت  


نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم  


ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟ 


مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین  


هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی  


دمت گرم و سرت خوش باد  


سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای 


 


منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم  


منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور  


منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور  


نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم  


بیا بگشای در، بگشای ، دلتنگم  


حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد  


 


تگرگی نیست، مرگی نیست  


صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است  


 


من امشب آمدستم وام بگزارم  


حسابت را کنار جام بگذارم  


چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟ 


فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست  


 


حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است  


و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده  


به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است  


حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است  


 


سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت  


هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان  


نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین  


درختان اسکلتهای بلور آجین  


زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه  


غبار آلوده مهر و ماه  


زمستان است 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد